جدول جو
جدول جو

معنی غره شده - جستجوی لغت در جدول جو

غره شده
(دَ / دِ)
فریفته. فریب خورده. گول خورده. مغرور:
ای غره شده به پادشائی
بهتر بنگر که خود کجائی.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از غره شدن
تصویر غره شدن
مغرور شدن، فریفته شدن، گول خوردن، برای مثال دشمن چو نکو حال شدی گرد تو گردد / زنهار مشو غره بدان چرب زبانیش (ناصرخسرو - ۲۹۵)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غرق شدن
تصویر غرق شدن
فرو رفتن کسی یا حیوانی در آب به صورتی که آب از سر بگذرد و خفگی دست دهد، فرو رفتن چیزی در آب مثلاً کشتی غرق شد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غرقه شدن
تصویر غرقه شدن
فرو رفتن در آب و غرق شدن
فرهنگ فارسی عمید
(کَ دَ / دِ)
آنکه غرق گردیده باشد. آنکه در آب بمیرد. غریق. غارق. (منتهی الارب). رجوع به غریق و غارق شود
لغت نامه دهخدا
(کَ دَ / دِ)
غریق. در آب فرورفته. در آب مرده. در آب خفه شده. غارق. مغروق. غرق:
ای غرقه شده به آب طوفان
بنگر که به پیش تست زورق.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا
(دَ دَ)
فریفته شدن. امید بیهوده داشتن. غافل شدن. (ناظم الاطباء). فریب خوردن. فریفته گشتن. گول خوردن. فنودن. مغرور شدن. غره گردیدن. غره گشتن. رجوع به غره شود:
غره مشو بدانکه جهانت عزیز کرد
ای بس عزیزکردۀ خود را که کرد خوار.
عمارۀمروزی.
یا فتی ! تو به مال غره مشو
چون تو بس دید و بیند این دیرند.
رودکی.
مشو غره ز آب هنرهای خویش
نگه دار بر جایگه پای خویش.
فردوسی.
نبودت زکارم مگر آگهی
شده غره بر تخت شاهنشهی.
فردوسی.
به روز جوانی به زر و درم
مشو غره جان را مگردان دژم.
فردوسی.
ور بدین هر دو سبب خیره سری غره شود
همچنان گردد چون مور که گیرد پرواز.
فرخی.
دشمن چو نکوحال شوی گرد تو گردد
زنهار مشو غره بدان چرب زبانیش.
ناصرخسرو.
به چشم حق تو منگر سوی باطل
مشو غره به ملک و تخت شیطان.
ناصرخسرو.
به خواب اندر است ای برادر ستمگر
چه غره شده ستی بدان چشم بازش.
ناصرخسرو.
کی شود غره به گفتار مخالف چون توئی
مرد دانا کی دهد هرگز به گازر پوستین !
امیر معزی.
گر از آتش همی ترسی به مال کس مشو غره
که اینجا صورتش مال است و آنجا شکلش اژدرها.
سنائی.
خاقانیا به جاه مشو غره عمروار
گر خود به جاه بهمن و جمشیدی از قضا.
خاقانی.
به دولت هر که شد غره چنان دان
که میدانش آتش و او نی سوار است.
خاقانی.
بدین قالب که بادش در کلاه است
مشو غره که مشتی خاک راه است.
نظامی.
مشو غره بر آن خرگوش زرفام
که بر خنجر نگارد مرد رسام.
نظامی.
تو غره بدان شوی که می می نخوری
صد لقمه خوری که می غلام است آن را.
خیام.
بر حسن و جوانی ای پسر غره مشو
بس غنچۀ ناشکفته بر خاک بریخت.
خیام.
مرد مال و خلعت بسیار دید
غره شد از شهر و فرزندان برید.
مولوی.
گر نشد غره بدین صندوقها
همچو قاضی یابد اطلاق و رها.
مولوی.
گول میکن خویش را و غره شو
آفتابی را رها کن ذره شو.
مولوی.
مشو غره بر حسن گفتار خویش
به تحسین نادان و پندار خویش.
سعدی (گلستان).
ولی ز باطنش ایمن مباش و غره مشو
که خبث نفس نگردد به سالها معلوم.
سعدی (گلستان).
ای که در نعمت و نازی به جهان غره مباش
که محال است درین مرحله امکان خلود.
سعدی (طیبات).
خواب را مردم بیداردل اصلی ننهند
نشوند اهل خرد غره به تمویه سراب.
ابن یمین.
ای کبک خوشخرام کجا میروی بایست
غره مشو که گربۀ زاهد نماز کرد.
حافظ.
مباش غره به علم و عمل فقیه مدام
که هیچکس ز قضای خدای جان نبرد.
حافظ
لغت نامه دهخدا
تصویری از غارت شده
تصویر غارت شده
مالی که به غارت رفته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شره شره
تصویر شره شره
پاره پاره، تکه تکه، لقمه لقمه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زده شده
تصویر زده شده
دلزده شدن، متنفر گشتن بیزار شدن: (از همه مردم زده شده بود)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غرقه شدن
تصویر غرقه شدن
در آب فرو رفتن غرق شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غره شدن
تصویر غره شدن
فریفته شدن، امید بیهوه داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طرد شده
تصویر طرد شده
رانده شده، رانده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از غرق شده
تصویر غرق شده
غرقٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از غرق شده
تصویر غرق شده
Absorbed, Flooded
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از غرق شده
تصویر غرق شده
absorbé, inondé
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از غرق شده
تصویر غرق شده
assorto, allagato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از غرق شده
تصویر غرق شده
поглощённый , затопленный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از غرق شده
تصویر غرق شده
vertieft, überflutet
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از غرق شده
تصویر غرق شده
поглинутий , затоплений
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از غرق شده
تصویر غرق شده
pochłonięty, zalany
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از غرق شده
تصویر غرق شده
absorto, inundado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از غرق شده
تصویر غرق شده
absorto, inundado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از غرق شده
تصویر غرق شده
مستغرق , ڈوبی ہوئی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از غرق شده
تصویر غرق شده
verdiept, overstroomd
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از غرق شده
تصویر غرق شده
নিমগ্ন , প্লাবিত
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از غرق شده
تصویر غرق شده
หมกมุ่น , ท่วม
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از غرق شده
تصویر غرق شده
aliyefyonzwa, kufurika
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از غرق شده
تصویر غرق شده
kendini kaptırmış, su basmış
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از غرق شده
تصویر غرق شده
没頭している , 浸水した
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از غرق شده
تصویر غرق شده
שקוע , מוצף
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از غرق شده
تصویر غرق شده
몰두한 , 물에 잠긴
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از غرق شده
تصویر غرق شده
terlibat, tergenang
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از غرق شده
تصویر غرق شده
मग्न , बाढ़ आया
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از غرق شده
تصویر غرق شده
专注的 , 被淹没的
دیکشنری فارسی به چینی